بیمارستان قروه نشسته بر بام اعتراض مردم

سرویس کردستان-وضعیت بیمارستان شهید بهشتی قروه که سال هاست مورد انتقاد و اعتراض فراوان قرار دارد به جایی رسیده که بسیاری از مردم نام این بیمارستان را ویرانستان نهاده و ترجیح می دهند برای امور درمانی به شهرهای دیگر بروند.

به گزارش خبرنگار کردپرس، روی یکی از نیمکت های بلوار چهارباغ نشسته ای و نگاهت به رفت و آمد مردم به بیمارستان شهید بهشتی قروه است. از همان بیرون یکی یکی از مردم درباره وضعیت بیمارستان می پرسی. کمتر کسی را پیدا می کنی که نشانه های رضایت را بروز دهد. هرکسی از چیزی می نالد. یکی از ضعف مدیریت می گوید و یکی از سهل انگاری در رسیدگی به بیماران… یکی از بی توجهی و بی مسئولیتی پزشکان می نالد و دیگری از کمبود امکانات و ضعف در امور بهداشتی و… هرکسی به نوعی از مشکلاتی می گوید که سال هاست بیان می شوند اما نه تنها رفع نشده اند بلکه وضع بدتر هم شده است.  

بی توجهی پزشکان آنکال…

«اصلاً مسئولیت پذیر نیستن. نمی تونن مدیریت کنن امور رو و فقط بلدن آدمو تهدید کنن». این را یکی از شهروندان قروه ای درباره بیمارستان می گوید. دختری که مادرش به دلیل بیماری قلبی مدتی پیش بستری شده و از اینکه رسیدگی به وضعیت مادرش درست انجام نشده بود، معترض است. «مادر من ناراحتی قلبی داشت. یه شب حوالی ساعت ۱۱ بود حالش بد شد بردیمش بیمارستان. توی اورژانس بستریش کردن گفتن باید دکتر بیاد ببینه… یک ساعت شد و دکتر نیومد. وقتی پرسیدیم چرا دکتر نمیاد برگشتن گفتن پزشک آنکال نیست ولی تلفنی باهاش تماس می گیریم تا وضعیت بیمار رو بررسی کنه! توجه کردید چی شد!؟ تلفنی بیمار قلبی رو معاینه می کنن!؟ اینجا دکتر حضوری هم درست تشخیص نمیده وای به حال اینکه بخواد تلفنی بیمار رو معاینه کنه!». او در حین گفتن این جمله به برادرش که کنارش ایستاده نگاهی می اندازد. برادرش هم با کلافگی در ادامه اعتراض خواهرش از اینکه پزشکان بیمارستان نسبت به وظایف خود احساس مسئولیت ندارند، گفت. «تا جایی که ما می دونیم و شنیدیم، پزشک آنکال یعنی پزشکی که شیفت هست و باید هر زمانی که مورد اورژانسی بود فوراً بیاد بالای سر بیمار نه اینکه تلفنی و از راه دور کار کنه!». دختر ایستاده در بلوار چهارباغ، نگاهی به مردمی می اندازد که در حال رفت و آمد هستند. با سر به مردم اشاره می کند و از اینکه نابسامانی بیمارستان درست نمی شود، گفت. «سال هاست از وضعیت بیمارستان قروه گفته شده ولی انگار بخش درمان کلاً قانون جدا دارند و هیچ وقت نشده پاسخ گو باشند. شما کجا دیدید در این چند سال برخوردی بشه با اون پزشکی که خطا کرده یا اون پرسنلی که وظیفه خودش رو درست انجام نداده!؟ همیشه خدا بیمار رو مقصر دونستن!». 

این خانواده بعد از اینکه دیدند نسبت به وضعیت بیمارشان رسیدگی درست نمی شود تصمیم می گیرند بیمار را به همدان ببرند. «بعد از اینکه دکتر تلفنی معاینه کرد به ما گفتن چیز مهمی نیست و خطری تهدید نمی کنه بیمارتون رو. خب ماهم باورمون شده بود تا اینکه چند دقیقه بعد یکی دیگه اومد و گفت مشکلی نیست ولی احتمال خیلی زیاد نیاز به عمل داشته باشه. ما مبهوت مونده بویدم! اگر حالش خوبه و چیزی نیست پس عمل برای چیه!؟ اصلاً چرا هرکی یه حرفی می زنه!؟ همین موارد نگرانمون کرد و تصمیم گرفتیم مادر رو ببریم همدان. اونجا کل آزمایشات بیمارستان قروه رو رد کردن و گفتن این بیمار باید سریع بره مراقبت های ویژه… مشکوک به سکته اس و علایم برگشت سکته رو داره…! دقت کردید!؟ مادر ما علایم سکته قلبی داشت ولی توی قروه می گفتن چیزیش نیست! خب اگه برای مادرم اتفاقی می افتاد کی جواب می داد!؟ چرا جان مردم براشون مهم نیست که اینجوری سهل انگاری می کنن!؟». 

دستگاه هایی که همیشه خراب اند….

این خانواده توانایی این را داشتند که بیمارشان را به جای دیگری ببرند، آن که چنین توانایی را ندارد چه باید کند!؟ دنبال پاسخ به این سؤال هستی که پای درد دل شهروند دیگری می نشینی. شهروندی که بیمار فرزند ۹ ساله اش بوده و از اینکه در بیمارستان قروه امکانات مناسبی نیست به شدت معترض است. «من پسرم با تشنج بردیمش بیمارستان و دستور بستری دادن و گفتن باید سی تی اسکن و ام آر آی بگیرن از سرش. دلمون خوش بود داخل خود بیمارستان این دستگاه ها هست و دیگه نیازی نیست بریم شهر دیگه اما وقتی رفتیم برای سی تی گفتن دستگاه خرابه و برای ام آر آی هم خیلی راحت گفتن نوبت نیست! تا جایی که من خبر دارم اولویت اول هر مرکزی که توی بیمارستان هست باید با بیماران بستری شده باشه!». این شهروند حتی از برخورد نادرست تعدادی از پرسنل به شدت گلایه داشت و معتقد بود پرسنل دوره های تاب آوری در مواجهه با بیماران را ندیده اند. «کسانی که در بیمارستان ها کار می کنن باید از نظر روانشناسی هم تأیید شده باشند و بدونن چطور باید با یه بیمار و همراهش برخورد کنن… اما بسیاری از پرسنل بیمارستان قروه بعضی وقتها چنان برخوردی دارن که انگار مقصر همه مشکلاتشون بیماران هستن!». این خرابی دستگاه هایی مانند سی تی اسکن و ام آر آی چیز تازه ای نیست و بارها این موارد اعتراض در پی داشته اند و در این میان واقعاً معلوم نیست چطور می شود همیشه دستگاه های به این مهمی خراب اند!؟ جدای از این خرابی بحث دیگری که مطرح است و شهروندان بسیاری به آن اشاره داشتند بی اعتمادی به پاسخ آزمایشات و سی تی و ام آر آی است. بیشتر شهروندان از اینکه نتایج درستی در این زمینه نگرفته اند و ناچار شده اند بروند و در همدان یا سنندج موارد را تکرار کنند، خبر دادند.  

سکوت در برابر مطالبه گری…

از بلوار به سمت بیمارستان می روی. همان بیرون از ورودی بیمارستان، کنار تاکسی ها از تعدادی می خواهی نظرشان را بگویند و گرچه نارضایتی در چهره هایشان دیده می شود اما از ترس اینکه نکند کارشان در بیمارستان به مشکل بخورد ترجیح می دهند سکوت کنند. «خانم تروخدا بیمارمون اینجا بستریه و حرفی بزنیم لج می کنن باهامون». می گویی اسم نمی بری اما چنان دلهره ای دارند که سکوت را از مطالبه گری مهم تر می دانند. با نگاهت دنبالشان می کنی که صدای زن و مرد جوانی را می شنوی. به سمت صدا می روی و می بینی زن و مردی دارند با هم بحث می کنند. بحثشان بر سر بیمارشان است که گویا همین چند دقیقه پیش فوت کرده است. «چقدر بهت گفتم اینجا خوب نیست و ببریمش همدانی سنندجی! گوش نکردی و اینم آخرش! حالا چه خاکی سرمون بریزیم!؟». این را زن جوان با گریه و حال پریشان می گوید. مرد هم که حال خوبی ندارد تکیه می دهد به ماشین پارک شده ای و دو دستی روی سرش می زند. «چه می دونم…!؟». زن که کلافه شده دو دستی به سینه اش می کوبد. «کاش می بردیمش شاید اینجور نمی شد!؟». این را می گوید و بعد شروع می کند به گریه کردن. صدای هق هق گریه اش نگرانی در دل کسانی که آن اطراف هستند و هرکدام به نوعی بیماری در بیمارستان دارند، می اندازد.  

نگو بیمارستان… بگو ویرانستان…

همان جا ایستاده ای که دو دختر جوان از بیمارستان بیرون می آیند. همین که می خواهند سوار تاکسی شوند سراغشان می روی. یکی از دخترها با اشتیاق حاضر می شود حرف بزند. «ببین بذار رک و راست بهت بگم وضعیت بیمارستان قروه رو همه میدونن خیلی بده هم از نظر امکانات و هم از نظر رسیدگی درمانی. شما برو نگاه کن به وضعیت بهداشتی اتاق ها و سرویس بهداشتی و تخت ها…. آدم سالم اینجا بیمار میشه وای به حال اونی که بیماره… میگن بیمارستان قدیم ساخته ولی این ربطی به این نداره که رسیدگی نشه… حداقل می تونن که وسایل نو بیارن و به بهداشت توجه کنن! اینا دیگه به فرسودگی بیمارستان ربطی نداره!».  داری به حرف هایش گوش می کنی که بوق یک تاکسی سخنانش را قطع کرده و ناچار می شوید بروید به سمت بلوار و روی نیمکتی بنشینید. «شما ببین همه این مردم از سر نداری و گرفتاری میان این بیمارستان وگرنه اونی که بتونه هیچ وقت اینجا نمیاد و یکراست میره همدان یا تهران». بعد دست دختر دیگر را می گیرد و می کشد به سمت خودش. «دیشب خواهرم اینجا بستری بود. یه آزمایش نیاز داشت بیشتر از ۲۰ دقیقه فقط باید راه بری تا برسی به آزمایشگاه درست پشت ساختمان اصلی و اون طرف حیاط! خب این همه راه چیه!؟ یکی آزمایش فوری نیاز داشته باشه چیکار باید کنه!؟   تازه بعضی وقتا هم شده آزمایش دوباره و سه باره خواستن و بیمار با حال بدش چقدر باید این مسیر رو بره و بیاد!؟ واقعاً اونی که تصمیم گرفته آزمایشگاه رو چنین جایی بسازه رو باید بازخواست کنن! اصلاً با عقل و منطق جور نیست بخدا». 

در این حین خواهرش به حرف می آید و با یک جمله ختم بحث را اعلام می کند. «بهتره به اینجا نگیم بیمارستان… باید بگیم ویرانستان…». بعد دست خواهرش را می گیرد و هر دو به سمت تاکسی می روند.  

مسئولیت پذیر نیستند…

چشمانت رفتن آن دو دختر را دنبال می کنند که پیرمردی عصا به دست کنارت روی نیمکت می نشیند. عصایش را تکیه می دهد به نیمکت و مجله جدولی که دارد را از جیب کت اش بیرون می آورد و شروع می کند به حل کردن. همان طور مات غرق در فکر نگاهش می کنی. انگار که سنگینی نگاهت را حس کرده باشد بدون اینکه سرش را بلند کند می پرسد چیزی می خوای باباجان!؟ با لبخند می گویی «بله… می خوام نظرتون رو درباره وضعیت بیمارستان بدونم؟». اینبار سرش را بلند می کند و با نگاه ریزبینانه ای می پرسد «بازرسی؟ یا محقق؟». وقتی می گویی «هیچکدام… خبرنگارم» … خنده کنج لبش می نشیند. «که اینطور… من خبرنگارارو خیلی دوست دارم و احترام زیادی هم براشون قائلم… البته نه هر خبرنگاری!». ذوق زده نگاهش می کنی و منتظری تا نظرش را بگوید… اما او برخلاف همه از دردی می گوید که گریبان همه نهادها منجمله بیمارستان را گرفته. «دخترم درد اصلی در بی مسئولیتی هست… اگر یکی مسئولیت پذیر باشه حتی در خرابه هم می تونه کارش رو درست انجام بده. همین بیمارستان درسته قدیمیه ولی اگه پرسنلش احساس مسئولیت کنند و درست پاسخ گوی مردم باشن فکر می کنی مشکلی پیش میاد!؟ یا همون پزشکی که میگی آنکال هست ولی نمیاد بالین بیمار… اگر کمی حس مسئولیت پذیری می داشت حتماً می آمد حتی به خاطر دل خانواده نگرانش هم شده باید می آمد. ولی دخترجان همه اینا فقط دارند کار می کنند که پول دربیارن و بس. توجیه نشدن که باید نسبت به حال روانی بیمار و همراهانش دغدغه داشته باشند و جدای از خدمات درمانی باید خدمات روانی هم ارائه دهند. من پزشک… من پرستار… من مدیر اگر حس کنم کارم جدای از درآمد باید با انسانیت همراه باشه قطعاً این ناراضایتی ها پیش نمیاد و کسی به خاطر درمان نادرست جونش رو از دست نمیده!». 

صحبت های این پیرمرد به دلت می نشیند. «مسئولیت پذیری» دقیق همان حلقه گمشده ای است که بیمارستان قروه به آن نیاز دارد. این شهروند واقعاً به درستی اشاره کرد که قرار نیست چون من پرستارم یا دکترم یا مدیرم یا… فقط به این فکر کنم که چطور ماه را بگذرانم تا به سر برج و حقوقم برسم و کاری به این نداشته باشم که درست پیش رفته ام یا نه!؟

داری به عمق سخنان این شهروند کهنسال فکر می کنی که یاد درد دل یکی از شهروندان می افتی که چندی پیش در اینستا گفته بود. اینکه پرسنل بیمارستان درست مردم را راهنمایی نمی کنند برای همین است که اعتراض زیاد هم می شود. مشکل در این است که کسی مسئول پاسخ گویی و اطلاع رسانی درست به مردم نیست و برعکس هروقت یکی صدایش بلند می شود همه خود را موظف می دانند برخورد کنند. یعنی در واقع همه برای برخورد و تهدید آماده اند اما برای توضیح و راهنمایی نه… 

همین طوری داری در ذهن ات مسایل را حلاجی می کنی که پیرمرد با عصایش به پایت می زند. «کجایی باباجان! رفتی تو فکر چرا!؟». لبخند می زنی و به چهره آرامش خیره می شوی. «داشتم به حرف های شما فکر می کردم. واقعاً حرف درستی درباره مسئولیت پذیری زدید…!». 

عصایش را به حالت ایستاده نگه می دارد و دوبار آن را روی زمین می کوبد. «همین زمین معنای مسئولیت پذیری رو می فهمه و به طور طبیعی داره همه رو هدایت می کنه… این چیزی نیست که پشت گوش بندازیم… وقتی احساس مسئولیت نباشه و فقط به فکر حقوق سر ماه باشیم و اینکه چطور بیشتر دربیاریم! نتیجه میشه همین که الان داریم می بینیم…!». این را می گوید و با عصایش اشاره می کند که بروی. بعد دوباره عصایش را تکیه می دهد به نیمکت و مشغول حل کردن جدولش می شود.

بیمارستان جدید و…

از پیرمرد جدا می شوی و کمی آن طرف تر نگاهت به محوطه ای می خورد که قرار است بیمارستان جدید ۱۶۸ تختخوابی آنجا ساخته شود. بیمارستانی که چند سال است سخن از احداث آن شده اما تا بدین لحظه لاک پشتی پیش می رود و معلوم هم نیست کی اتمام می یابد. این پروژه که شده عامل بهبود وضعیت بیمارستان فعلی هم نباید از تیررس ناظران پنهان بماند چرا که اگر بناست وضعیت این بیمارستان هم به شیوه فعلی پیش رود و به جای تغییر اساسی در تمامی ابعاد درمانی و بهداشتی فقط بعد فیزیکی اصلاح شود نمی توان مدعی اصلاح بود!

قرار نیست تنها یک ساختمان جدید با وسایل جدید دایر شود باید مدیریت ها و روال درمان هم تغییر اساسی کنند و این گونه است که می توان گفت بهداشت و درمان قروه تکانی خورده و بهبود پیدا می کند.   

آفت سیاسی نگری… 

همین طور از چهارباغ داری می روی و به این فکر می کنی که چرا باید وضعیت بهداشت و درمان در این شهر چنین نابسامان و بغرنج باشد!؟ شاید یک طرف به بازیهای سیاسی مرتبط است… بدین صورت که هر نماینده ای می آید دست می برد در تغییر مدیران و پازل سیاست های مدیریتی را مطابق خواسته های خود می چیند و همین می شود که هیچ وقت وضعیت به سامان نمی رسد! درست همانند مدیر فعلی شبکه بهداشت و درمان که برای ارائه یک آمار ساده از تعداد پزشکان سطح شهر دو هفته تمام است که دست دست می کند و در نهایت هم می گوید بیمارستان آمار دقیقی ندارند و داریم دستی آمار را تهیه می کنیم!؟ مگر می شود بیمارستان آمار پزشکان خود را نداشته باشد یا شبکه بهداشت و درمانی که همیشه باید آمار به روز را آماده داشته و ارائه کند، از نبود آمار بگوید!؟ اینجا دو مورد به میان می آید یا مدیر جدید رسانه های خودی را برای پاسخ گویی می پسندد یا واقعاً نسبت به وضعیت آماری بی اطلاع است! هرچه هست این نشان دهنده چیدمان اشتباه مدیریتی است که سیاسی نگری عامل آن شده… و آسیب این معضل فقط به مردم می رسد و بس…!

به پارک رضوان رسیده ای… همین جا می ایستی و شماره فرماندار را می گیری و آمار را می خواهی… «خلیل فعله گری» هم آماری را که دارد ارائه می دهد. «طبق آمار در قروه تعداد ۶۵ پزشک عمومی، ۴ متخصص داخلی، ۶ متخصص زنان، ۲ متخصص گوش و حلق و بینی، ۵ متخصص کودکان، ۳ متخصص چشم، ۱۸ دندانپزشک داریم. همچنین ۷ ماما، ۳ کارشناس تغذیه، ۱۴۲ کارشناس بهداشت و ۶ روانشناس فعالیت دارند و ۱۵۵ پرستار هم مشغول به کار هستند». 

البته نباید فراموش کرد که امکان دارد تعدادی از این پزشکان طرحی باشند و بعد از اتمام طرح می روند و یکی دیگر از معضلات شهرستان همین است که پزشکان طرحی حاضر به ماندگاری و همکاری با بخش درمان قروه نیستند؛ مشکلی که باید واکاوی و بررسی شود.  

رنج بیمارستان شهید بهشتی را بار می کنی و با این امید که ایکاش مشکل حل شود منتظر تاکسی می مانی… تاکسی که راننده آن از بی وجدانی بعضی ها می نالد…/ 

* گزارش: زیبا امیدی فر 

کد مطلب 2789801

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha